سفرنامه ارمنستان



از تبریز تا ایستگاه مرزی ارمنستان یعنی نورادوز دویست کیلومتر راه است که بخشی از این مسیر را در کنار رودخانه مرزی ارس طی می کنید از جاذبه های حرکت در این مسیر دیدن روستا های ارمنستان هست که جلوه خاصی به این قسمت از کشور داده است همیشه تصور من از خط مرزی شاید سیم های خاردار بود که نمونه هاش رو بسیار دیدم اما مرز مشترک ایران و ارمنستان به دور از این تصور است که شید به زیبایی سفر به ارمنستان می افزاید.
به ایستگاه نورادوز می رسیم ایستگاه به نسبت سایر موادی خروجی ایران از جمله ایستگاه بازرسی ایران و ترکیه است تعدادی کامیون به همراه راننده های آن که منتظر اجازه ورود به داخل ارمنستان هستند و تعدادی مسافر همانند ما بعد از بازرسی قسمت ایرانی بعد از عبور پل به قسمت بازرسی ارمنستان وارد می شوید تجسم این قسمت از سفر و عبور از روی پل ناخوداگاه من رو به سمت فیلم جایی برای پیر مرد ها نیست سوق داد به این تفاوت که کیف ما عاری از هر گونه د لار و پول بود در آن سوی پل نیز تعدادی کامیون منتظر عبور و وارد شدن به خاک ایران بودند .

در ادامه سفر باید مسیری را دنبال کنی که همانند جاده های جنگلی ما در شمال هست جاده های پر پیچ و خم به همراه جنگل های فراوان با این تفاوت که هیچ محل توقف و سکونت گاهی رو نمی شه دید بر عکس جاده های شمال ایران بعد از 2 ساعت حرکت به شهری می رسیم به نام کاجاران در این شهر خانه های از سنگ خاکستری می بینیم که بسیار زیبا ساخته شده اند و ردیفی از ساختمان هایی می بینیم که با سنگ قرمز توف ساخته شده اند خانه هاغیی شبیه خانه های سازمانی که سویت هایی هستند آنچه بسیار جالب است رخت های لباس هست که از خانه ای به خانه ی دیگر وصل شده است که با قرقره ای محصول مهندسی ارمنستان کار می کند و دیگر بنایی که مشاهده می شود کارخانه ی متروکه ای است مه بعد از فروپاشی شوروی به دلیل نداشتن مواد اولیه تعطیل شده بود همچنین نبود بقالی و خرده فروشی نیز نظر من را جلب می کرد اما در کنار خیابان که جاده شهری هم محسوب می شد کیوسک هایی زده شد که زنان ارمنی اداره ی ان را به عده داشتند .