مرثیه ای برای یک رویاما ایرانی ها به انتقاد کردن معروف هستیم اما این بار این یک انتقاد نیست بلکه واقعیتی است انکار ناپذیر به یاد داریم 1379 پروژه ای به نام شهر الکترونیک کیش آغاز به کار کرد و اینک 1389 هیچ اتفاقی نیوفتاده در حالی شاهد این ماجرا هستیم که دبی نیز همان سال طرح شهر الکترونیک خود را به عرصه اجرا گذاشت و حال 2010 دبی یکی از غنی ترین شهرهای الکترونیک دنیا را صاحب است.


 شهر الکترونیکى آرزوى بسیارى از جوانان نوجویى است که سر و کارشان فقط و فقط کامپیوتر است و نرم افزار و عجبا که این جماعت وارثان تمدن گل و بلبل شاعر مسلک ایرانى هستند و این قرابت و نزدیکى میان آخرین نسل ایرانیان زمانه امروز حتى در ذهن و مخیله بسیارى نمى گنجد و باور نمى کنند که بازماندگان حافظ و سعى هر کدام بالقوه و البته بسیارى بالفعل تکنسین هاى چیره دست دنیاى دیجیتال و نرم افزارهاى مجازى شده باشند. گرچه میان «سعدى» بودن و «حافظ» شدن وفضاى لایتناهى کامپیوتر پارادوکس و تضاد غیرقابل انکارى است اما این فرهنگ تطبیق پذیرى ایرانى با دنیاى روز و «فرزند زمان خویشتن» بودن ما ایرانى ها بسیار حیرت آور و کم نظیر است. گرچه سهم مان از تجلیات تمدن هزاره سوم به مراتب کمتر از لیاقتمان است. چنانکه گفته اند سهم ایرانیان از دنیاى الکترونیک تنها ? درصد است و در علم و استفاده از نرم افزار بسیار عقب مانده هستیم. چرا؟