سفر به کردستان عراق
سلیمانیه ، دهوک و اربیل 3 استان کرد نشین هستند ، در کرکوک هم اگرچه کردها هستند اما در زمان صدام ، استاندارش توسط رژیم بعث تعیین می شد و عرب بودند . الان حاکمیت در کرکوک بیشتر بر عهده کردها است و عرب ها را تا حدودی بیرون کرده و کردها را جایگزین کرده اند . از بغداد تا کرکوک 5/3 ساعت با سواری فاصله بود .
در یکی از پست های بازرسی ، چند سرباز آمریکایی حضور داشتند ، همه را پیاده کردند و بازرسی کردند ، خانم ها را با دستگاهی الکترونیکی شبیه باتوم بازرسی کردند .
یکی از کارشناسان می گفت : بعد از سرنگونی صدام حدود یک میلیون خودرو غیر مجاز وارد عراق شده است .
همچنین در یکی از خروجی های بغداد ، 2-3 انبار بزرگ و پارکینگ خودرو دیدیم که در آن ها چندین هزار خودرو صفر کیلومتر خارجی پارک شده بود و خاک می خورد .
ساعت 5/10 وارد شهر توزخرماملو شدیم . رودخانه بزرگی در این منطقه وجود دارد و ما کنار آن ایستادیم و به اتفاق سربازان کرد ، عکس گرفتیم .
وارد منطقه اقلیم کردستان که شدیم پرچم های کردستان را دیدیم که بر فراز ساختمان ها خودنمایی می کرد .
مساجد اهل سنت دارای یک مناره و مساجد شیعیان دارای دو مناره است .
نهرهای سیمانی متعددی نیز مشاهده کردیم . پمپهای متعددی در کنار این نهرها قرار داده شده و آب را به مزارع می رسانند .
در تمام طول سفر ، فقط در این منطقه بود که برای اولین بار مشاهده کردیم که چند خودرو سنگین راه و ترابری مشغول زیرسازی یک جاده جدید بودند .
این اولین نشانه های بازسازی تأسیسات ساختاری عراق در این منطقه از کردستان عراق است .
هر چه به سمت کرکوک نزدیک تر شدیم ، از سطح بیابان کاسته و به کوهستان ها و مزارع سرسبز افزوده می شد ، در ساعت 30/12 بالاخره به شهر کرکوک رسیدیم .
این شهر بسیار بسیار تمیزتر و مرتب تر از بغداد و کربلا و نجف است و خودروهای مدل بالا در آن در حال حرکت بودند .
چند کیلومتر پس از پمپ بنزین کرکوک ، بر فراز تپه ها و در حاشیه جاده ها ، مخزن ها و دبه های پر از بنزین و گازوئیل دست افراد فروخته می شود تا کسانی که حوصله ایستادن در صف های طویل پمپ بنزین ها را ندارند از آن ها خرید کنند .
یکی از خیابان های خروجی کرکوک را آسفالت می کردند .
زندگی در آن جا جریان داشت .
« قره انجیر » منطقه مرزی میان نیروهای کرد و نیروهای سابق صدام بوده است که چندین بار این منطقه توسط صدام مورد حمله قرار گرفته و آثار تخریب خانه ها در آن جا هنوز قابل مشاهده بود .
در نقطه مرزی سلیمانیه و کرکوک ، یک خودرو از طرف حکومت سلیمانیه به استقبال ما آمده بود و ما را تا سلیمانیه اسکورت کرد .
در نزدیکی سلیمانیه یک خودرو دیگر به جمع ما اضافه شد و ما با دو اسکورت به سلیمانیه وارد شدیم .
در پست بازرسی ورودی سلیمانیه ، نوجوانانی گل های نرگس وحشی می فروختند که بسیار خوشبو بود و ما چند دسته گل خریدیم و راننده عراقی نیز چندیم دسته گل برای خودش خرید که ما فلسفه آن را ندانستیم .
در سلیمانیه ، ما خود را داخل ایران احساس کردیم ، نگاه ما به کردستان عراق عوض شد . کردهای عراق ، ایران و ایرانی را بسیار دوست دارند و به فرهنگ ایرانی افتخار می کنند .
ما در طول دو روز اقامت در سلیمانیه از مکان های متعددی بازدید کردیم و با افراد متعددی گفتگو نمودیم که شرح آن را در ادامه می نویسم .